امروز تولد پدرام هم هست.
پدرام آذرنوش، پسری رعنا با قدی دو متر، روز ۳۱ شهریورماه در خیابانهای دهدشت شاهد ضرب و شتم دختری زیر دست ماموران میشود، تاب نمیآورد، ماموران دختر معترض را با مشت، لگد و باتوم میزدند، به میانه درگیری وارد میشود، ماموران پدرام را نیز میزنند، و کمی بعد شروع میکنند به شلیک ساچمه به طرف پدرام.
اما این تمام ماجرا نیست، یکباره از بالای پشت بام خانهای ماموری تک تیرانداز قلب و سینه پدرام را نشانه میگیرد و تمام.
پدرام متولد ۲۷ خرداد ۱۳۸۳ بود.
یکی از نزدیکان خانواده آذرنوش گفته است: «گلوله جنگی تکتیرانداز از بالای پشت بام، حالت بالا به پایین به قلبش خورده. قلب و کلیه و سینه را ترکانده و جان او را گرفته است.
پیکر او را در بیمارستان یک جایی مانند انباری انداخته بودند. داییها و عموهای پدرام در بیمارستان را شکاندند و از آنجا بیرون آوردند. روی دستهای آنها بود که پدرش رسید و همانجا سکته کرد و به آیسییو منتقل شد.»
به گفته او «دهدشت، شهر کوچک عشیرهای است همه همدیگر را میشناسند. صدای تیراندازی که بلند میشود و خبر تیراندازی همه جا میپیچد پدر پدرام سراغ مأموران میرود و میپرسید چی شده؟ میگویند هیچی. یک پسری زخمی شده. به او میگویند که گلوله به زانویش خورده»
«خانواده آذرنوش خواستار معرفی قاتل فرزندشان هستند، آنها دادخواه خون فرزندشان هستند، قاضی با دوربینهایی که چک کرده در گزارش خودنوشته که پدرام بیگناه کشته شده. گفته که فوقش میتوانستید توی پایش بزنید نه اینکه به قلبش بزنید.»
پدرام ورزشکار بود و به گفته همشهریانش امید شهرشان بوده است.
دادخواهی یکی از حقوق مسلم و اساسی تمامی شهروندان است. این حق در قانون اساسی هم پیشبینی شده است و به این معنا است که هر شخصی که فکر میکند حقی از او ضایع شده میتواند در مراجع مربوطه نسبت به احقاق حق خویش اقدام کند.
سلب حق دادخواهی در ایران در حالی اتفاق میافتد که حق دادخواهی از جمله حقوق اساسی انسانی، در کنار حقوقی مانند حق حیات، حق آزادی، حق برابری در مقابل قانون و حق رای در اسناد بینالمللی حقوق رسمیت دارد.