Search

دادبان

• استاد حقوق جزا و نخستین پروفسور حقوقی ایران

• عضو هیئت علمی دانشگاه هاوایی

• معاون آموزشی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی 

•مسئول پارلمانی دادگستری تهران

تولد: ۲۰ اسفند ۱۳۱۲

درگذشت: ۲ فروردین ۱۳۹۴

بخشی از خاطرات محمود آخوندی برگرفته از کتاب «نیم قرن در دادگستری»

«از نخستین ماه‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی خاطره‌ای به‌یاد‌ماندنی دارم که نقل آن خالی از لطف نیست. رئیس شعبه پنجم دادگاه جنایی تهران بودم. جریان از این قرار بود که روزی مامور یکی از کمیته‌های انقلاب اسلامی در میدان توپخانه (امام خمینی) قصد داشته است تا با تاکسی خود را به میدان راه آهن برساند. جلوی یک تاکسی را می‌گیرد و می‌خواهد سوار شود. راننده اجازه سوار‌شدن نمی‌دهد زیرا از یک طرف چهار نفر سرنشین داشته و از سوی دیگر مسافر جدید با سرنشینان دیگر هم مسیر نبود.

 مسافر جدید از سرنشینان تاکسی درخواست می‌کند تا اجازه دهند او هم سوار شود و راننده اول اور را به مقصد برساند. مسافران انسان‌دوست تاکسی با خواسته او موافقت می‌کنند. وقتی مسافر جدید به مقصد می‌رسد تصمیم می‌گیرد از راننده به خاطر تعلل در سوار‌کردنش انتقام بگیرد. موقع پیاده‌شدن از تاکسی بر سر میزان کرایه با راننده بحث می‌کند. با عصبانیت تمام، اسلحه کمری خود را از زیر کت بیرون می‌کشد و دو گلوله پی‌در‌پی به سوی راننده بخت‌برگشته شلیک می‌کند. 

در نتیجه راننده به قتل می‌رسد. چهار سرنشین تاکسی نیز جریان را به نحوی که دیده بودند، بیان می کنند. متهم نیز بارها و بارها به جریان اقرار می‌کند. بعد از تحقیقات مقدماتی با صدور کیفرخواست پرونده به شعبه پنجم دادگاه جنایی تهران ارجاع می‌شود و به دست ما می‌رسد. هنوز از وصول پرونده به دفتر دادگاه جنایی چند روز نگذشته بود که فشارها و تهدید‌ها آغاز شد. نامه‌ای از کمیته انقلاب اسلامی میدان راه‌آهن به دفتر دادگاه رسیده بود که برادر الف… مامور این کمیته به مناسبت انجام ماموریت محوله مرتکب قتل غیر عمد شده است. 

درخواست کرده بودند که هر چه زودتر با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده به دادگاه‌های نظامی سپاه پاسداران ارسال شود. از زمانی که درخواست کمیته انقلاب اسلامی پذیرفته نشد و دادگاه اعلام صلاحیت کرد فشارها بر دادگاه افزون‌تر شد. رئیس کمیته میدان راه‌آهن که علم‌الهدی نامی بود نامه‌ای خطاب به آیت‌الله ربانی املشی، دادستان کل کشور، نوشته و توضیح داده بود که: ما انقلاب کردیم تا دیگر افرادی همچون دکتر آخوندی‌ها پشت میز قضاوت ننشینند. وجود این گونه افراد اهانت به شریعت مقدس اسلام و انقلاب اسلامی است. 

او و هم‌فکرانش می‌خواهند برادر هم‌رزم، الف… مسلمان و انقلابی را به دار مجازات بیاورند. او انسان گمراهی است اگر سریع‌تر اقدام نشود دیگر دیر خواهد شد. 

شادروان ربانی املشی دادستان کل وقت، که خداوند از گناهانش بگذرد، در حاشیه نامه نوشته بود: «کمیته محترم انقلاب اسلامی راه آهن،۱- هر چه سریع‌تر متهم از بازداشتگاه دادگستری به بازداشتگاه سپاه پاسداران منتقل شود تا از دسترس این قضات طاغوتی نجات یابد. ۲- به نحو مقتضی پرونده از دادگاه جنایی مذکور اخذ گردد و به دادرسی سپاه فرستاده شود.»

همان روز متهم را از بازداشتگاه دادگستری به بازداشتگاه سپاه منتقل کردند. دیگر متهم در اختیار دادگاه جنایی نبود تا محاکمه‌ای صورت پذیرد. چند روز بعد چند نفر مامور از طرف کمیته انقلاب اسلامی راه‌آهن به دفتر دادگاه ریختند و خواستند پرونده را با توسل به زور از دادگاه بگیرند. برای آنان توضیح داده شد که به هر حال در کشور مقرراتی وجود دارد و بهتر است کمیته با دادگاه مکاتبه کند.

البته دستور دادستان کل کشور یا درخواست کمیته انقلاب اسلامی جایگاه قانونی نداشت و ممکن نبود دادگاه این گونه دستورها را اجرا کند. ولی انتظار ما عبث بود. ناگهان از سوی شورای عالی قضایی نامه‌ای رسید که حاکی از انحلال دادگاه بود. در نتیجه دادگاه منحل شد و مرا نیز بازنشسته کردند و در نهایت به منظور خود رسیدند و پرونده را به دادرسی سپاه فرستادند.»

نیم قرن در دادگستری: داستان یک زندگی