حقوق بشر به مفهوم امروزی و در قالب یک ایده و دانش منسجم پس از انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه پدید آمده و ابتدا تقریبا منحصر به حقوق مدنی و سیاسی بوده است.
نسل اول حقوق بشر بیشتر ناظر به «حقوق آزادیها» و عدم مداخله دولتها در آزادیهای اساسی بشر بوده است.
سپس حقوق اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی وارد حوزه حقوق بشر شده و مورد شناسایی قرار گرفته است. از این حقوق به عنوان نسل دوم حقوق بشر یاد میشود. در نسل دوم حقوق بشر، دولتها موظف هستند برای ایجاد امکانات و زمینههای لازم جهت برخورداری انسانها از حقوق شهروندی و آزادیهای مشروع مداخله کنند.
پس از جنگ سرد و آگاهی جوامع از خطرات تخریب محیط زیست، اندیشمندان مسائل دیگری را نیز وارد حوزه حقوق بشر نمودند. این نسل از حقوق بشر را «حقوق جمعی» یا «حقوق همبستگی» مینامند. در این راستا حقوق محیط زیست به عنوان نسل سوم حقوق بشر، در اواخر قرن بیستم شکل گرفت. «حق داشتن محیط زیست سالم»، «حق بهرهمندی از توسعه»، «حق بهرهمندی از صلح»، «حق بهرهمندی از میراث مشترک بشریت و کمکهای بشردوستانه» از زمره مسائل نسل سوم حقوق بشر است.
در دسامبر سال ۱۹۸۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامهای را صادر کرد و در آن از محیط زیست سالم به عنوان یکی از مظاهر حقوق بشر یاد کرد.
نیز در اعلامیه لاهه که در سال ۱۹۸۹ توسط کنفرانسی راجع به محیط زیست به تصویب رسید، مقرراتی درباره وظایف اصلی دولتها در جهت حفاظت از محیط زیست و نیز راجع به حقوق افراد برای داشتن زندگی شرافتمندانه در نظر گرفته شده است. این اعلامیه در صدد ایجاد ارتباط بین فعالیت سازمان ملل متحد در خصوص توسعه و پیشبرد حقوق بشر و توافقات بینالمللی جهت کنترل آلودگی محیطزیست است.
صاحبنظران حقوق بینالملل بر این باورند که اگر دولتی به محیط زیست صدمه بزند و این اقدام موجب آسیبرساندن به فرد یا گروهی شود، در واقع مقررات حقوق بینالملل را در زمینه حقوق بشر نقض کرده و دارای مسئولیت بینالمللی خواهد بود؛ زیرا هر کس حق دارد در محیطی سالم و دور از آلودگی زندگی کند.
در چندین کنوانسیون دیگر نیز حق داشتن محیط زیست سالم یکی از بنیادیترین حقوق انسانها قلمداد شده است.




