برخورداری از دستمزد عادلانه در قبال انجام کار، یکی از حقوق اساسی هر نیروی کاری است. معیار سنجش کافی و عادلانه بودن حقوق، شرایط اقتصادی کشور و قدرت خرید افراد است. بهبیاندیگر، یک معلم باید بهاندازهای حقوق دریافت کند که بتواند بهراحتی هزینههای زندگی خود و خانوادهاش را تأمین کند.
در ایران، دستمزد معلمان – بهویژه معلمان حقالتدریسی – معمولاً بسیار کمتر از نرخ واقعی تورم است. بخشی از این مشکل ناشی از چالشهای کلان اقتصادی و ساختار پرداخت حقوق در کشور است، اما بخش قابلتوجهی از آن، به وضعیت خاص معلمان مربوط میشود.
با وجود اینکه معلمان نیز مشمول «قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت» هستند، اما حقوق آنان اغلب کمتر از سایر کارکنان دولت است. مسئولان آموزش و پرورش معمولاً این تفاوت را با ساعات کاری کمتر معلمان و تعطیلات تابستانی توجیه میکنند؛ در حالیکه این توجیه نه تنها پشتوانه قانونی ندارد، بلکه ماهیت حرفهی معلمی، آموزش در چارچوب سال تحصیلی است.
همچنین این امکان وجود دارد که در ایام تعطیلات تابستانی برنامههایی برای ارتقای مهارت و آموزشهای ضمن خدمت معلمان طراحی شود تا این دوران نیز مفید و مؤثر باشد.
نکتهی مهم دیگر اینکه مفهوم «دستمزد عادلانه» تنها به «کفایت» محدود نمیشود، بلکه باید متناسب با شرایط سخت جغرافیایی نیز تنظیم گردد. برای مثال، معلمی که در مناطق جنوبی کشور با گرمای شدید و طوفانهای گردوغبار تدریس میکند، فشار کاری بیشتری نسبت به معلمی در شهرهایی با شرایط آبوهوایی مطلوبتر متحمل میشود. از همین رو، در ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری و ماده ۱۱۲ قانون برنامه ششم توسعه، پرداخت مزایای ویژه برای شاغلان دولتی در مناطق بد آبوهوا پیشبینی شده است. البته این مزایا شامل معلمان مدارس غیردولتی نمیشود.
در مجموع، تعیین دستمزدی که هم کافی و هم عادلانه باشد، نیازمند توجه به واقعیتهای اقتصادی، موقعیت جغرافیایی، و ماهیت حرفهای معلمان است.

